با آمدنت مرا دوباره زنده کن
نوشته شده توسط : naz nazi



روزهاي خوب باهم بودنمان گذشت ... 
روزهايي که با چند خاطره تلخ و شيرين به سر رسيد و 
تنها يادگار از آن روزها يک قلب شکسته برجا ماند. 
روزهاي شيرين عاشقي گذشت و امروز من تنهاي تنهايم ، گذشت 
و اينک دلم هواي تو را کرده است... 
دلم تنگ است براي آن لحظه هاي شيرين با هم بودنمان ! 
دلم براي گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روي گونه زيبايت تنگ شده است... 
کاش دوباره آن روزهاي شيرين عاشقي مان تکرار مي شد ، کاش دوباره 
مي توانستم آن صدايي که شب و روز به من آرامش ميداد را بشنوم... 
دلم براي آن خنده هاي قشنگت تنگ شده است عزيزم... 
تو رفتي و تنها چند خاطره که هيچگاه نمي توانم فراموش کنم بر جا گذاشتي... 
خاطره هايي که ياد آن اين دل عاشقم را مي سوزاند.... 
دلم بدجور براي تو تنگ است عزيزم.... 
برگرد! بيا تا فصه نيمه تمام عشق را با شيريني به پايان برسانيم... 
برگرد تا قصه من و تو پايانش تلخ و غم انگيز نباشد! 
دلم براي لحظه هاي ديدار با تو تنگ شده است... 
چه عاشقانه دستانم را مي گرفتي و در کنارم قدم ميزدي ، چه 
عاشقانه مرا در آغوش خود مي فشردي و به من مي گفتي که مرا دوست مي داري! 
چرا رفتي از کنارم؟ تو رفتي و من تنهاي تنها در اين دنياي




:: بازدید از این مطلب : 286
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: